تاریخ و تمدن

12 فرمانده بزرگ نظامی تاریخ/ داستان زندگی و بیوگرافی کوتاه آنها

در تاریخ چند میلیون ساله بشر، همواره جنگ‌های خونین بسیاری رخ داده است. در این میان بودند فرماندهانی که به طور معجزه آسایی توانسته بودند چنان تاکتیک‌های نظامی را پیاده کنند که لشکر‌های چند صد هزار نفری را به سادگی شکست دهند. مثلا بهرام چوبین، فرمانده بزرگ ایرانی تنها با 12 هزار نفر لشکر 400 هزار نفری دشمن را تار و مار کرد. در ادامه متن همراه سایت بزرگ هم نگاران باشید تا برخی از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ را بشناسید.

فهرست 12 فرمانده بزرگ نظامی تاریخ جهانسورنابهرام چوبینژولیوس سزاراسکندر مقدونیچنگیز مغولحسن صباحهانیبال بارکاآتیلا هونصلاح الدین ایوبیناپلئون بناپارتآدولف هیتلرگئورگی ژوکوفسورنا

سورنا سپهبد بزرگ ایرانیان بود که در زمان امپراتوری اشکانایان به عنوان فرمانده جنگ خدمت می‌کرد. از او به عنوان اولین کسی در تاریخ یاد می‌شود که جنگ پارتیزانی را مقابل روم اجرا کرد. این نبرد که به نبرد حران معروف است در تاریخ 53 پیش از میلاد به وقوع پیوست.

سپاه کراسوس و سورنا در منطقه بیابانی حران (در شمال بین النهرین) به یکدیگر رسیدند. کراسوس به شدت مغرور بود. او سرداری فاتح بود که توانسته بود شورش بردگان به رهبری اسپارتاکوس را سرکوب کند.

همچنین تعداد سربازان او به مراتب بیشتر از سپاه ایرانیان بود. در آن طرف هر 10 هزار سرباز سورنا سواره نظام بودند.

سواره نظام او به دو دسته تقسیم می‌شدند. 9 هزار سرباز او سواره نظام سبک بودند که فقط تیر و کمان و خنجر داشتند و تنها هزار سرباز سواره نظام سنگین بودند که همگی از اشرافزادگان ایرانی بوده و مجهز به نیزه و سپر بودند.

کراسوس قبل از جنگ آرایش لشکر خود را مربعی کرد. سربازان رومی که نظم مثال زدنی داشتند در کنار هم ایستاده و مانند یک مربع در خود جمع شدند.

سواره نظام سنگین ایران عقب نشست و سواره نظام سبک مربع رومی را محاصره کرد. 9 هزار سرباز شروع به تیراندازی به سمت لژیون‌های رومی کردند. رومی‌ها که به این حیله عادت داشتند، سپرهای خود را محکم کرده و با آنها یک دژ ساختند.

کراسوس امیدوار بود که به زودی تیرهای سربازان سورنا تمام شود و پارتیان مجبور شوند عقب نشینی کنند اما سورنا فکر اینجا را هم کرده بود.

هزاران شتر باری که تخصصشان حمل و نقل وسایل در بیابان بود، به همراه صدها هزار تیر در چند صد متری محل نبرد اردو زده بودند. سربازان به سرعت خود را به این شترها رسانده و تیر می‌گرفتند. کراسوس فهمید که اگر کاری نکند به زودی تیرهای اشکانیان همه سربازانش را از پای در می‌آورد.

در این لحظه، پسر کراسوس به همراه دو لشکر مامور شد که محاصره را بشکند. او به سمت سواران سنگین اشکانی رفت و به دل سربازان سورنا زد.

سواره نظام اشکانی عقب نشینی کردند و سربازان پابلیوس (پسر کراسوس) به دنبال آن‌ها رفتند. وقتی سربازان رومی به نزدیکی‌ تپه‌های اطراف رسیدند، ناگهان هزاران سرباز پارتی از پشت تپه‌ها بیرون آمده و شروع به تیراندازی کردند.

سورنا از قبل سربازان رومی، لشکر خود را در این موقعیت سوق الجیشی قرار داده بود. رومیان از این سربازان پنهان خبر نداشتند و به همین علت غافلگیر شدند. سواره نظام سنگین اشکانی نیز در این لحظه، با قدرت به سمت لشکر پابلیوس حمله کرد و سپاه رومی را از هم درید. پابلیوس خودکشی کرد و سپاهش منهدم شد.

بهرام چوبین

بهرام چوبین یکی دیگر از فرماندهان بزرگ تاریخ جهان است که در زمان امپراتوری ساسانیان، فرمانده نظامی ایران بود. او بیشتر به دلیل مبارزه با ترکان مهاجم از سمت شمال شناخته می‌شود.

در سال 589 میلادی، در آخرین سال سلطنت هرمز چهارم ساسانی، لشکریان خاقانات غربی ترک و خزرها به سرزمین‌های اران و ارمنستان حمله‌ور شدند. در همین زمان در شرق نیز باغا خاقان به ایران حمله کرد و سپاه صد هزار نفری ایران که در مرز به نگهبانی می‌پرداخت، مغلوب ترکان شد. بهرام در آن هنگام مرزبان، استان‌های ارمنستان و آذربایجان بود. هرمز چهارم بهرام را برای مقابله به سوی ترک‌ها گسیل داشت.

بهرام دوازده هزار تن از سوارکاران را برگزید که سن هیچ‌ یک از آنان کمتر از چهل سال نبود. این در حالی بود که سپاه پادشاه ترکان، چهارصد هزار تن نیز ذکر کرده اند که تا هرات و بادغیس پیش آمده بودند.

گمان می‌رود که بهرام از این روی این رقم سپاهی را انتخاب کرده‌ است که عدد دوازده در نزد ایرانیان مقدس بوده و در تاریخ اسطوره‌ای ایران نیز در چند جنگ، مثل جنگ رستم با کیکاووس و جنگ اسفندیار با ارجاسب و جنگ گودرز به خونخواهی سیاوش، نیز دوازده هزار نفر، در سپاه شرکت داشتند.

بهرام که سرداری دلیر بود با سپاهی اندک اما زبده، سپاه خاقان را در مرزهای شرقی به شدت شکست داد؛ حتی باغا خاقان (شابه شاه) را کشت و علاوه بر غنایم سرشار و باورنکردنی‌ که به دست آورد، ترکان را به پرداخت باج نیز ملزم کرد.

ژولیوس سزار

سزار یکی دیگر از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ است که ارتش بزرگ روم را به افتخارات بسیاری رساند. به طور مثال او قبیله بزرگ و جنگجوی گل‌ها را درهم کوبید و حتی مصر باستان را نیز شکست داده و آن را زمیمه خاک روم کرد. نقطه جالب توجه این است که سزار در زمان سورنا زندگی می‌کرد اما چون از این فرمانده می‌ترسید، هرگز به ایران حمله نکرد!

اُبهت سزار به این بود که از موقعیت جغرافیایی برای شکست دشمن استفاده می‌کرد که از همین رو وی را به عنوان یکی از اولین فرماندهان ژئوپلیتیک تاریخ یاد می‌شود.

اسکندر مقدونی

اسکندر مقدونی نیز پادشاه بزرگ مقدونیه بود که امپراتوری بزرگ هخامنشیان را درهم کوبید. او قبل از سی سالگی موفق شد جهان شناخته شده آن زمان را فتح کند.

او به هنگام حمله به ایران در یک تنگنا گیر افتاد. آخرین فرمانده لشکر دفاعی ایران، آریو برزن بود که در یک دره در نزدیکی تخت جمشید کمین کرده بود. اسکندر که می‌دید نمی‌تواند از این دره عبور  کند به سربازان خود دستور داد که از دره بالاتر نفوذ کنند. از آنجایی که این دره تقریبا غیرقابل نفوذ بود، آریو برزن فکر نمی‌کرد که اسکندر چنین کنند. اما هدف اسکند از این نقشه دو نیم کردن لشکر دفاعی ایران بود. وقتی لشکر ایران به دو نیم تقسیم شد، اسکندر توانست در هر دو جبهه ایران را شکست داده و وارد تخت جمشید شود.

چنگیز مغول

احتمالا بیشتر شما با نام چنگیز مغول آشنا هستید، کسی که ارتش او ملقب به سریع‌ترین ارتش جهان بوده است. ارتشی متشکل از سربازان خون‌خواری که مهارت بسیاری در اسب سواری داشتند. چنگیز بعد از متحد کردن قبایل مغول، به سمت ایران لشکر کشید و چنان فاجعه‌ای را رقم زد که در تاریخ ایران نمونه ندارد. نقل است که چنگیز بعد از فتح هر شهر، به سربازان خود دستور می‌داد که هر نفر، دو سر بریده شده انسان را برای وی بیاورند.

اما چنگیز درکنار این خون‌حواری، یک نابغه نظامی بود. قدرت اصلی او حرکت سریع بود. او سربازان خود را با گوشت نمک شده و خشک شده مجهز می‌کرد و چندین ساعت آن‌ها را روی اسب حرکت می‌داد تا دشمن فرصت آماده شدن را نداشته باشد. او همچنین دستور داده بود که به پشت اسب سربازانش شاخه‌های درخت وصل کنند و به دور اردو دشمن بگردند، بدین‌سان گرد و غباری کل فضا را می‌گرفت و چنگیز از این فرصت استفاده می‌کرد تا به دشمن ضربه بزند.

حسن صباح

حسن صباح یک فرمانده نظامی مرموز و بناین‌گذار فرقه مخوف حشاشین‌ها بود. حسن صبح با تمامی فرمانده‌های نظامی تاریخ فرق می‌کند. او هرگز اعتقادی به لشکرهای چندین‌هزار نفره نداشت و معتقد بود که با ترور دو یا سه نفر خاص می‌شود کل ارتش را فلج کرد. از همین رو حسن صباح به جای جنگ رو در رو از پشت به دشمن نزدیک می‌شد و فرمانده اصلی را ترور می‌کرد.

هانیبال بارکا

هانیبال فرمانده نظامی و ژنرال کارتاژی بود که حرکت بزرگ ارتشش از اسپانیا به رم، پس از رد شدن از کوه‌های آلپ، بعد از گذشت بیش از دو هزار سال هنوز از بزرگ‌ترین دستاوردهای نظامی تاریخ شمرده می‌شود.

طبق افسانه‌ها وقتی هامیلکار، پدر هانیبال می‌خواست برای فتح اسپانیا و جنگ با جمهوری روم حرکت کند، هانیبال که آن زمان یازده ساله (به روایتی نه ساله) بود از او خواست تا او را نیز با خود ببرد، هامیلکار موافقت کرد ولی با این شرط که هانیبال سوگند یاد کند که تا زمانی که زنده است با روم دشمن باشد.

در سال 2018 پیش از میلاد آغاز گشت و هفده سال به طول انجامید. او پس از اجرای نقشه متهورانه گذشتن از آلپ و وارد شدن به خاک ایتالیا، با استفاده از نبوغ خود ضربات مهلک و شکست‌های قطعی بر پیکره ارتش روم وارد کرد. معروفترین جنگ او نبرد کانای در سال 216 پیش از میلاد بود که ارتش دشمن را محاصره و نابود کرد. اما کارتاژ به خوبی از فرمانده جنگی خود حمایت نکرد و سرانجام با اینکه هانیبال هرگز شکست نخورده بود، در جنوب ایتالیا تنها ماند.

آتیلا هون

یکی از رهبران قوم هون بود که بزرگ‌ترین امپراتوری را در اروپا، از رود اورال تا دانوب تشکیل داد. در زمان فرمانروایی، وی یکی از مخوف‌ترین دشمنان امپراتوری‌های روم غربی و شرقی بود. رومیان به او لقب تازیانه خداوند داده بودند.

آتیلا در سال 441 میلادی قصد حمله به ایران را داشت که موفقیت آمیز نبود، از این رو حملات خود را با یورش به امپراتوری بیزانس دنبال کرد که باعث شد تا تصمیم به حملات بیشتری به سوی غرب بگیرد.

وی در اروپا شهرهای بسیاری را نابود و غارت کرد. سرانجام، در نبرد دشت کاتالانی‌ها، در مقابل فلاویوس آییتیوس شکست خورد. در این جنگ، رومی‌ها با ویزیگوت‌ها، فرانک‌ها و آلانی‌ها متحد شده و به مصاف هون‌ها رفتند.

صلاح الدین ایوبی

صلاح الدین ایوبی فرماندهی فوق‌العاده باهوش بود که پس از سال‌ها سرزمین‌های مقدس را از دست مسیحیان آزاد کرد. او سال‌ها در سرزمین‌های عربی به تاخت و تاز پرداخت و توانست ارتشی 300 هزار نفری را جمع کرده و به سمت اورشلیم حرکت کند.

در آن زمان پادشاه اورشلیم بالدوین چهارم ملقب به پادشاه جذامی بود که قبل از نبرد با صلاح‌الدین درگذشت. صلاح‌الدین نیز از این فرصت استفاده کرده و به اورشلیم نزدیک شد. سپاه مسیحیان در دشت‌های حطین جمع شدند تا با مسلمانان بجنگند. اما صلاح‌الدین که به این منطقه آشنا بود، دستور داد که چاه‌های منطقه را خشک کنند. درنهایت سپاه تشنه لب مسیحیان توسط صلاح الدین درهم شکسته شد و اورشلیم به دست مسلمانان افتاد.

ناپلئون بناپارت

ناپلئون بناپارت از انقلابیون فرانسه بود بود که در سرنگویی لویی چهاردهم نقش بسزایی داشت. اما بعد از پرچیده شدن امپراتوری و برپایی جمهوری فرانسه، ناپلئون با قبضه کردن قدرت، خود را امپراتور جدید فرانسه نامید. او به مصر لشکر کشید و آن جا را فتح کرد. او همچنین در عرض سه سال کل اروپا را فتح کرد اما در روسیه شکست خورد. روسیه نیز برای مقابله با ناپلئون تکنیک جالبی را به کار گرفت. آن‌ها تمام آذوقه‌های خود را به آتش کشیدند و از  همین رو هیچ آذوقه‌ای برای ارتش فرانسه باقی نماند. درنهایت سرمای سوزناک مسکو ارتش ناپلئون را درهم شکست.

آدولف هیتلر

آدولف هیتلر را که قطعا می‌شناسید. او دیکتاتور آلمان و آغاز کننده جنگ جهانی دوم بود. هیتلر هیچ سواد دانشگاهی درباره نبرد و تاکتیک جنگی نداشت، با این حال او به تنهایی ارتش آلمان نازی را رهبری می‌کرد. هیتلر که یکی از منظم‌ترین ارتش‌های تاریخ را ساخته بود، در عرض دو روز اتریش، در عرض چهار روز لهستان، در عرض 10 روز فرانسه و درنهایت در عرض دو سال کل اروپا را فتح کرد.

اما درنهایت او در جبهه مسکو از اتحاد جماهیر شوروی شکست خورده و سقوط کرد.

گئورگی ژوکوف

گئورگی کنستانتینوویچ ژوکوف نظامی بلندپایه و سیاست‌مدار اهل اتحاد جماهیر شوروی بود.

ژوئن سال 1941 تهاجم آلمان به شوروی، ژوکوف به عنوان رئیس ستاد کل ارتش سرخ با صدور فرمان شماره ۳ کمیسر دفاع خلق، دستور حمله متقابل به ارتش آلمان و نابودی دشمن را صادر نمود. او دستور پیشروی بسوی سوالکی و تصرف آن را صادر نمود هر چند این عملیات با ناکامی مواجه شد.

 با این وجود، با انتقال نیروهای خاور دور ارتش سرخ به جبهه مسکو، موفق شد حمله ارتش آلمان به مسکو را دفع نماید و آن‌ها را شکست دهد.

ژوکوف در سال 1944 فرماندهی عملیات بزرگ باگریشن را برعهده گرفت که نتیجه آن آزادسازی بلاروس و شرق لهستان از اشغال آلمان نازی بود. در سال 1945 او ارتش سرخ شوروی را در فتح برلین پایتخت آلمان فرماندهی نمود و در جلسه امضاء پیمان تسلیم و پایان جنگ به نمایندگی از شوروی حضور داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا